خوب خوب
سلام به روي ماهتون که مياين و ميرين ساکت و بي صدا
چن وخته هي ميخوام بيام بنويسم هي ميگم چي بنويسم آخه چيز خاصي هم نمينويسم.
امروز ديگه با خودم قرار گذاشتم بيام چن کلمه جيک جيک کنم هر طوري هست
اومدم پاي لپ تاپ ها ولي يه کم چرخيدم باز مي خواستم در برم ولي الان در خدمت اين صفحه همايوني هستم.
چي بگم چي نگم
مدرسه نبات رو در کمال ناگهاني بازي کنسل نوموديم
ديروزم پول مولا رو زدن به حسابمون البته يک و نيم تومن بابت کنسلي کم کردن ازش
راستي چن روز پيشا با همسايگان تو ساختمون آش پزيديم و پخشيدم تو ساختمون و در و همسايه و خيابون و
خوب بود و خوچمزه شد و کلي هم برکت داشت و فراوون هم همه نوش جان کردن هم بردن . اميدوارم بازم بشه از اين کارا بکنيم تو ساختمون انشالا
همه هم فک ميکردن نذري بوده در حالييکه نذري نبود همين جوري دلي بود و .
خدا از همه قبول کنه انشالا
از ديروز هم کلاساي تابستوني مون شرو شده. اصن نفهميديم چطوري اين مدت تعطيلي هپلي هپو شد رف پي کارش. هيچ تفريحي نکرديم جز لند نومودن و لش کردن اونم چون ته ذهنم بايد يه پروژه اي رو هندل ميکردم زياد حال نداد. نه که اون پروژه رو انجام داده باشما . انجامش ندادم ولي همش ته ذهنم بود نذاش کيف کنم. حالا الانم که اومدم نشستم پاي سيستم در اصل مي خواستم يه کم بشينم کاراشو پيش ببرم ولي خوب سر از اينجا در آوردم.
حالا برم با اجازه با اميد به اينکه بازم زود زود بتونم بيام عين بچه هاي خوب
ساختمون ,بيام